در پیچیده به خویش از احمد شاملو

شعر از پیچیده به خویش از احمد شاملو :

.....

زرین‌تاج و نورالدین سالمی
درپیچیده به خویش جنین‌وار
که پیرامن‌ات انکار تو می‌کند،
در چنبره‌ی خوف سیاهی به زهدان ماننده
در ظلماتی از غلظت سرخ کینه یا تحقیر.
«ــ رها شو تا به معرکه‌ی جدال درآیی
حتا به هیاءت شکل‌نایافته جنینی!»
میلادت مبارک ای واحد آماری
ای قربانی کاهش نوزادمرگی

.....

..: اشعار احمد شاملو :..

حکایت از احمد شاملو

شعر زیبای حکایت از احمد شاملو :

.....

مطرب درآمد
با چکاوک ِ سرزنده‌یی بر دسته‌ی سازش.
مهمانان ِ سرخوشی
به پای‌کوبی برخاستند
از چشم ِ ینگه‌ی مغموم
آن‌گاه
یاد ِ سوزان ِ عشقی ممنوع را
قطره‌یی
به زیر غلتید

.....

..: اشعار احمد شاملو :..

در لحظه از احمد شاملو

شعر زیبای در لحظه از احمد شاملو :

.....

به تو دست می سایم و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم و زمان را لمس میکنم
معلق و بی انتها عریان می وزم، می بارم، می تابم
آسمان ام ستارگان و زمین، و گندم
عطرآگینی که دانه می بندد
رقصان در جان سبز خویش از تو عبور میکنم
چنان که تندری از شب می درخشم
و فرو می ریزم

.....

..: اشعار احمد شاملو :..