من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنه

تیرم به خطا میرود اما به هدر نه

دلخون شده ی وصلمو لب های تو سرخ است

سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر نه

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا

با اهل هنر؟ آری. با اهل نظر نه

بد خلقم و ب عهد زبان بازم و مغرور

پشت سر من حرف زیاد است مگرنه؟

یک بار به من قرعه ی عاشق شدن افتاد

یک بار دگر بار دگر بار دگر .... نه

....

..: دیگر اشعار فاضل نظری :..