من که در تنگ برای تو تماشا دارم

با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟

دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست

به زبان آورم آن را که تمنا دارم

چیستم؟ خاطره ی زخم فراموش شده

لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم

با دلت حسرت هم صحبی ام هست، ولی

سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

چیزی از عمر نمانده است، ولی میخواهم

خانه ای را که فروریخته بر پا دارم

......

..: دیگر اشعار فاضل نظری :..