سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد

اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد

من و تو پنجره های قطار در سفریم

سفر مرا به تو نزدیک تر نخواهد کرد

ببر به بی هدفی دست بر کمان و ببین

کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد

خبر ترین خبر روزگار بی خبری است

خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد

مرا به لفظ کهن عیب می کنند و رواست

که سینه سوخته از زمین می حذر نخواهد کرد

..: دیگر اشعار فاضل نظری :..