خاطره ی من از فاضل نظری
شعر زیبای خاطره ی من از فاضل نظری :
پلک فرو بستی و دوباره شمردی
فرصت پنهان شدن نبود تو بردی
من که به پیروزی تو غبطه نخوردم
چون که شکستم چرا دریغ نخوردی؟
دست تورا با سکوت و بغض گرفتم
دست مرا با غرور و خنده فشردی
این همه ی قصه ی تو بود که یک عمر
از همه دل بردی و دلی نسپردی
خاطره ها رفته اند! خاطره ی من
پس تو چرا مثل خاطرات نمردی
......
..: دیگر اشعار فاضل نظری :..
..: کتاب آنها از فاضل نظری :..
+ نوشته شده در 2017/7/26 ساعت 16:19 توسط Street Life
|