اشک روی نقاشی از فاضل نظری
شعر اشک روی نقاشی از فاضل نظری :
بی گمان من هم که مهرت را به جانم داشتم
مثل مردم چشم در سود و زیانم داشتم
با شکستم دشمنان را شادمان کردم ولی
کاش نفعی هم برای دوستانم داشتم
مثل یک فواره حکم سرنگونی با من است
شرم ها از شوق های ناگهانم داشتم
مثل اشک روی نقاشی به هم آمیختم
رنگ هایی را که در رنگین کمانم داشتم
گرچه میدانستم آخر خود مرا خواهی فروخت
انتظار دیگری از باغبانم داشتم
......
..: دیگر اشعار فاضل نظری :..
..: کتاب آنها از فاضل نظری :..
+ نوشته شده در 2017/7/6 ساعت 20:56 توسط Street Life
|