هست و نیست از فاضل نظری
شعر هست و نیست از فاضل نظری
چشم به قفل قفسی هست و نیست
مژده ی فریاد رسی هست و نیست
میرسد و می گذرد زندگی
آه که هر دم نفسی هست و نیست
حسرت آزادی ام از بند عشق
اول و آخر هوسی هست و نیست
مرده ام و باز نفس میکشم
بی تو در این خانه کسی هست و نیست
کیست که چون من به تو دل بسته است
مثل من ای دوست بسی هست و نیست
.....
..: دیگر اشعار فاضل نظری :..
+ نوشته شده در 2017/6/15 ساعت 16:25 توسط Street Life
|